« داستان آتش نشانان فداکار »

کتاب داستان کوتاه صوتی از سری داستان‌های جغله

داستان: یک صبح سرد زمستونی وقتی مامان جغله تلویزیون رو روشن کرد اخبار فوری داشت یه ساختمون در شهر رو نشون میداد که آتش گرفته بود و آدمهای زیادی داخلش گرفتار شده بودن!
آتش نشان ها تلاش میکردند تا آتش خاموش بشه ولی آتش اونقدر بزرگ بود که خاموش کردنش اصلا راحت نبود.
آتش نشان ها با نردبان از پنجره ها ،داخل ساختمان آتش رفتند تا آدمهای گرفتار رو نجات بدند و همه رو بیرون بیارن اما یکدفه ساختمون ریزش کرد و خودشون داخل ساختمون موندند! از خود گذشتگی اونها درس بزرگی به ما داد . اینکه آتش بسیار خطرناکه و اصلا نباید با وسایل آتش زا بازی کرد!
و اگر جایی آتش گرفته بود سریع باید از ساختمون خارج شد و با شماره 125 تماس گرفت تا آتش نشان ها خودشون رو برسونن و آتش رو خاموش کنن.
اما هیچوقت یادم نمیره که اگر خیالمون راحته به این خاطر هست که آدمهای فداکار و زحمتکشی جونشون رو برای محافظت از ما به خطر می اندازند.
اون آتش نشان های فداکار رفتند پیش خدا ولی تا ابد یادشون توی دلهای ما باقی میمونه.

نویسندگان: شهاب میرزایی فراهانیاحسان میرزایی فراهانی

قصه‌گو: مهرنوش بهادری

با صدای: آرزو آفریعرفان هنربخششهره روحی

❖ تصویرگر، افکتور، میکس و مسترینگ: احسان میرزایی فراهانی

گویندگان تیتراژ: شیما مسیبیرها چوپانی

تهیه‌کننده و مدیر پروژه: شهاب میرزایی فراهانی

جغله محیط‌بان کوچولو