هر نوزادی که پا به دنیای هستی میگذارد، از عالیترین و کاملترین امکانات رشد برخوردار است. او در بهترین حالت خود آفریده میشود، فقط کافی است خانواده و محیطی مناسب در اختیارش باشد تا به کمال برسد. عدهای از مربیان با محکوم کردن خطاها و ناسازگاریهای دانشآموزان، به زور و تهدید متوسل میشوند. برخی با طبیعی پنداشتن رفتارهای ناسازگارانه دانشآموزان، پرچم تسلیم را بالا میآورند. عدهای نیز با آزمایش و خطا تلاش میکنند تا روش بهتری را برای کنترل آنان پیدا کنند. طبیعیاست که به دلیل وجود تفاوتهای فردی و ویژگیهای منحصر به فرد هرکدام از آنان، شیوه ثابتی برای تربیت همه شاگردان وجود ندارد ولی با تکیه بر نقاط مشترک تمام کودکان و نوجوانان میتوان از شیوههای تربیتی و برخورد صحیح با ناسازگاریهای دانشآموزان که از سوی متخصصان ارایه شده است، بهره گرفت تا شرایط پرورش آرام و لذتبخش آنان بیش از پیش مهیا شود.
.
رفتارهای ناسازگارانه
رفتارهای ناسازگارانه رفتارهایی هستند که با نظر والدین، مربیان، مدرسه و جامعه سازگاری ندارد. رفتار دانشآموز ناسازگار احساس بدی را در اطرافیان ایجاد میکند، بهطوری که خود نیز تحتتأثیر واکنشهای ناخوشایند حاصله از سوی دیگران واقع میشوند. روانشناسان بهطور معمول رفتارهای ناسازگار را در سه طبقه تقسیمبندی میکنند: اختلال بیشفعالی و کمبود توجه، اختلال لجبازی و نافرمانی و اختلال سلوک. گرچه شباهتهای زیادی میان آنها وجود دارد ولی ویژگیهای متمایزکنندهای هم در آنها به چشم میخورد. ممکن است علایم هر سه طبقه در یک دانشآموز دیده شود. برای آشنایی بیشتر به رفتارهای هر کدام اشاره میکنیم:
.
دانشآموزان بیشفعال و کمتوجه
• نمیتوانند رفتارشان را کنترل و تنظیم کنند.
• نمیتوانند رفتارهای هماهنگ و مناسب با اطرافیان از خود نشان دهند.
• با علامتهایی مانند کمتوجهی، حواسپرتی و کمبود تمرکز همراه هستند.
• در کارهایی که به آنها علاقه و مهارت داشته باشند، هیچ تفاوتی با همسالان خود ندارند.
• خیلی سریع به وسیله محرکهای خارجی دچار حواس پرتی میشوند و از کار و وظیفه خود (اغلب تکالیف مدرسه) بازمیمانند.
• اغلب وسایلشان را گم میکنند و فراموشکارند.
• مرتب حرکت میکنند و آرام و قرار ندارند.
• میان صحبت دیگران میپرند و تأمل ندارند.
• نوبت را رعایت نمیکنند.
• سریع از کوره در رفته و اشیا را بهسوی دیگران پرتاب میکنند.
• رفتارهای جسورانه و خطرناکی از خود نشان میدهند.
• در توجه به جزییات ناتواناند.
• در صحبت کردن مستقیم با آنان، بهنظر میرسد به گوینده توجهی ندارند و گوش نمیکنند.
• قادر به پیگیری دستورات نیستند و کارها را نیمهکاره رها میکنند.
• از کارهایی که نیاز به تلاش ذهنی دارد، اجتناب میکنند.
• کارهای خود را ناتمام رها میکنند.
.
کودکان لجباز و نافرمان
• رفتارهای منفی و نابهنجار از آنها زیاد دیده میشود.
• از قوانین روزمره سرپیچی میکنند.
• زود قهر میکنند و قشقرق به راه میاندازند.
• با بزرگترها بیش از حد بحث و جدل میکنند.
• دیگران را در امور مقصر میدانند و از آزار و اذیت و ناسزاگویی به آنان دریغ ندارند.
• عصبانی و زودرنجاند.
• رفتارهای خشونتآمیز دارند.
• کینهتوز و انتقامگیر هستند.
.
کودکان دچار اختلال سلوک
• بهطور معمول به حقوق دیگران تجاوز میکنند.
• رفتارهایی مانند قلدری و تهدید دیگران دارند.
• در نزاع و کتککاری از وسایل خطرناک مانند چاقو و… استفاده میکنند.
• اغلب دست به سرقت میزنند.
• به اموال عمومی آسیب میرسانند.
• فرار از خانه و مدرسه در آنها بیشتر دیده میشود.
.
علل و انگیزههای ناسازگاری فرزندان
۱) علل ارثی: گروهی معتقدند که بسیاری از ناسازگاریهای دانشآموزان، ریشه در سرشت و طینت آنها دارد که به همراه ژن از طریق والدین به آنها منتقل میشود.
۲) علل زیستی: مانند نقص عضو، اختلال در بینایی و شنوایی و اختلال در مغز و دستگاههای عصبی، پیش یا حین یا پس از تولد میتواند از دیگر عوامل باشد.
۳) علل روانی: مانند وجود فشارهای درونی، میل به استقلال، وجود تعارض و کشمکش در مدرسه، به خصوص زمانیکه دانشآموز خود را بیپناه و بدون پشتوانه احساس کند، عادات عصبی مانند ناخن جویدن و انگشت مکیدن در او مشاهده میشود.
۴) علل عاطفی: مانند احساس محرومیت ازمحبت والدین، ناکامی از دستیابی به اهداف مورد علاقه، فقدان امنیت عاطفی به هر دلیل ممکن.
۵) علل اجتماعی: مانند نابهسامانی و اختلاف و درگیری میان اعضای خانواده، متارکه والدین، بدآموزی از الگوهای خانه و مدرسه و جامعه، فقدان مقبولیت در میان دیگران، یادگیری رفتارهای نامطلوب از گروه همسالان، نداشتن نظارت کافی والدین، فقدان قانون منصفانه و قاطع در خانه و مدرسه، مشکلات اقتصادی و…
۶) علل تربیتی: مانند نبود یا افراط در محبت، ناهماهنگی میان عاملان تربیتی در خانه و مدرسه و جامعه، برآورده کردن تمام خواستههای دانشآموز بدون چون و چرا و یا به عکس، تنبیه بدنی و آزارهای روانی، مقایسه و تحقیر و سرزنش دانشآموز و…
.
چگونه با رفتارهای ناسازگارانه دانشآموزان برخورد کنیم؟
۱ – اگر خود تحت فشارهای روانی ناشی از زندگی و کار قرار داریم و نمیتوانیم رفتار وگفتار خود را کنترل کنیم، بهتراست پیش از انجام هرکاری درباره دانشآموز به فکر روشی برای کنترل فشارهای خود باشیم. تحقیقات نشان داده است اگر مربیان بتوانند برخی رفتارهای خود را تغییر دهند، فرمانبری کودک بیشتر خواهد شد.
۲ – نباید افکار غلط و انحرافی درباره دانشآموز خود نداشته باشیم. به طور مثال: «شاگردم این کار را میکند تا حرص مرا دربیاورد یا او موجب تمام مشکلات در کلاس است.» چنین افکاری زمینه بهوجود آمدن احساس بسیار بد را نسبت به آن دانشآموز مهیا میکند و به طور یقین بر رفتار ما و او اثر منفی میگذارد.
۳ – باید از ارایه دستورات مبهم، کلی و تکراری اجتناب کنیم. برای مثال، به جای اینکه بگوییم: «منظم باش»، شفاف و مشخص بگوییم که از او چه میخواهیم.
۴ – به جای سخنرانی و بحث و جدل، باید کوتاه و مؤثر بالحنی محکم ولی در کمال آرامش به او گوشزد کنیم که رفتارش در ما چه تأثیری گذاشته و اگر از این رفتار خود دست برندارد، چه عاقبتی در انتظار اوست.
۵ – بهتر است به یاد داشته باشیم که عاقبتی را برای او مشخص کنیم که شدنی و کوتاهمدت باشد. برای مثال نگوییم: «برای همیشه از این کلاس خواهم رفت.»
۶ – نباید انجام دادن خواستههایمان را وظیفه او بدانیم بلکه پس از انجام دادن دستوراتمان باید او را با کلام و هدایای مورد علاقه تشویق کنیم.
۷ – میتوانیم با مشارکت دانشآموزان فهرستی از مهمترین قوانین در کلاس و مدرسه به ترتیب اهمیت و همراه با روش انجام دقیق آن تهیه کرده و پس از مشخص کردن نوع محرومیت برای انجام ندادنشان، آن را با قاطعیت اجرا کنیم.
۸ – باید عوامل مشکلساز را شناسایی و برای رفع آنها اقدام کنیم.
۹ – به نیازهای جسمی، عاطفی، روانی، اجتماعی، اقتصادی و… دانشآموزان باید بیشتر توجه کنیم.
۱۰- باید سعی کنیم فرصتی را ایجاد کنیم تا دانشآموزان بتوانند نسبت به رفتارهای نامناسب خود فکر کنند.
۱۱ – بهتر است که ارتباط مربیان و مسوولان مدرسه را با والدین بیش از پیش تقویت کنیم.
۱۲- باید از تنبیه بدنی به طور جدی خودداری کرده و درصورت نیاز از محرومسازیهای کوتاهمدت استفاده کنیم.
۱۳ – خوب است که برای شنیدن مسایل و مشکلات دانشآموزان وقت بگذاریم.
۱۴ – بهتر است از سرزنش و تحقیر کردن و مقایسه دانشآموزان به طور جدی خودداری کنیم.
۱۵- باید ضمن تقویت ابعاد معنوی در دانشآموزان، روشهای آرامشدهی دینی را به آنها آموزش دهیم.
۱۶- باید علایم هشداردهنده خشم را به دانشآموزان آموزش دهیم تا بتوانند خشم خود را بهتر کنترل کنند.
۱۷- بهتر است روشهای «آرامشدهی» را به آنها آموزش دهیم، ازجمله (تنفس عمیق، حرف زدنهای مثبت باخود و…)
۱۸- یکی از دلایل عصبانیت و ناراحتی دانشآموزان این است که نمیتوانند احساسات خود را به درستی بیان کنند. میتوانیم با کمک عکس و فیلم و نقاشی انواع احساسات مانند خشم، ترس، شادی، غم و… را به آنها آموزش دهیم.
۱۹- چون بسیاری از ناسازگاریهای دانشآموزان به دلیل ناآشنایی مربیان و والدین با مهارتهای زندگی است، توصیه میشود مهارتهای ارتباطی مانند گوش دادن، ابراز وجود، حل مسأله و تصمیمگیری و دیگر مهارتهای زندگی را خود بیاموزیم و به دانشآموزان نیز آموزش دهیم.
.
درباره دانشآموزان بیش فعال علاوه بر موارد فوق، رعایت موارد زیر تأکید میشود:
• دارو درمانی مستمر زیرنظر روانپزشک که ممکن است تا چند سال طول بکشد چرا که با تشخیص و مراقبت درست، بیشتر آنان تا پایان دوره نوجوانی درمان میشوند.
• تأمین خواب مناسب شبانه به هر طریق ممکن، حتی با اعلام خاموشی برای تمامی اعضای خانواده.
• پرهیز از خوردن قند و شکر، نوشابه گازدار، کاکائو، چیپس و پفک.
• آموزش والدین در زمینه شیوه برخورد با آنها و شیوه کمک کردن به فرزند بیشفعالشان در انجام کارهای روزانه
.
منابع :
.https://nabu.ir