کودک تیزهوش (برخورد و شیوه رفتار صحیح)

خانواده ها تصور می کنند شاگرد اول شدن و کسب نمره ی 20 یا 19 در سال های اولیه تحصیل ، نشانگر «سر آمد» بودن کودک آن هاست. در حالی که روش های نا صواب ارزشیابی و یادگیری توسط فراگیرندگان، و تأ کید نظام آموزشی بر باز پس دهی اندوخته ها ، به جایی منجر شده که اکثر نمونه گیری های تصادفی از کلاس های اول تا سوم ابتدایی ، میانگین معدل 19 تا 20 را نشان می دهد. که به هیچ وجه با منحنی توزیع نرمال ، که هوش و سر آمدی هم از آن تبعیت می کند و نباید بیش از دو و خورده ای درصد نابغه و سرآمد داشته باشیم . تطابق ندارد.

طبق برآوردهای انجام گرفته 3 تا 5 درصد کودکان به عنوان کودکان سرآمد( gified children )  قابل تشخیص هستند. البته باید به این امر توجه داشت که میزان این برآوردها چندان دقیق نبوده و تعیین میزان دقیق کودکان سرآمد به خاطر تعاریف کاملا متفاوتی که محققان از کودک سرآمد کرده اند ، امکان پذیر نیست. تعاریف گوناگونی از «کودک سرآمد» شده است ، ولی به طور کلی می توان گفت : کودک سر آمد ، به کودکی گفته می شود که میزان « توانایی های شناختی » ، « خلاقیت » و « انگیزش ها » ی وی به حدی رسیده است که می توان وی را از بیشتر همسالانش متمایز ساخت. در دهه گذشته برای تشخیص سر آمد بودن کودک ، تأکید اصلی بر روی میزان بهره هوشی وی بود. چنان که بر طبق یکی از تعاریف انجام گرفته در این دهه ، کودک سرآمد ، کودکی بود که دارای بهره هوشی 130 یا بالاتر باشد. در سالیان اخیر ، اکثر پژوهشگران به این نتیجه رسیده اند که تأکید صرف بر روی میزان بهره هوشی ، در تشخیص کودک سرآمد درست نبوده ودر این زمینه ، باید ملاک های دیگری را هم در نظر گرفت. به نظر این پژوهشگران ، یک کودک سرآمد ، کودکی است که ویژگی های زیر را داشته باشد:

الف – بهره هوشی بالاتر از 130

ب – آفرینش ( دارا بودن استعداد خاص در سازماندهی افکار و به کارگیری مناسب آنها در حل مسایل خود

ج – داشتن توانایی های ویژه ، همچون: استعداد نویسندگی ، بازیگری ، نقاشی و…

.

شیوه تفکر کودکان سرآمد و سایر کودکان

تفاوت های معنی داری در زمینه شیوه تفکر ، بین کودکان سرآمد و سایر کودکان وجود دارد. به طوری که در میان کودکان سرآمد ، نوعی تفکر به نام تفکر« واگرا» حاکم است، در حالی که در بین سایر کودکان، تفکری به نام «همگرا» غالب است. حاکم بودن تفکر واگرا به کودکان سرآمد کمک می کند که آنان برای حل مسایلی که با آن روبه رو می شوند، به انواع راه حل های موجود توجه کنند و همچنین میزان افکار بدیع و تازه در بین ایشان شدیداٌ بالا رود، در این فرآیند شناختی ، راه حل های بالقوه فراوانی در مخیله ذهنی کودک وجود دارد. در حالی که کودکان واگرا ، عموماٌ در حل مسئله مشکل دارند ، و به تنها راه حلی که به ذهن آن ها خطور می کند ، توجه می کنند. در این فرآیند شناختی ، راه حل های متعارف ، تنها راه حل مسئله است.

.

عوامل مؤثر در سرآمد بودن کودک

الف) عامل ژنتیکی: با وجود این که نتایج برخی از تحقیقات نشان می دهد که سرآمد بودن تا حدی به ارث ارتباط دارد، ولی باید به خاطر داشت که در سرآمد بودن کودک، عوامل محیطی ، بیوشیمیایی و عصبی هم نقش مهمی را ایفا می کنند.

ب)عوامل محیطی : به طور کلی می توان گفت خانواده ، مدرسه و در کل ، اجتماع جایگاه مؤثری در رشد استعداد ها و توانایی های شناختی کودکان ، دارد. نتایج تحقیقات در این زمینه نشان می دهد که عضویت کودک در گروه های اجتماعی و فرهنگی خاص ، سبب می شود که احتمال سرآمد بودن وی ، شدیداٌ افزایش یابد.

ویژگی های کودکان سرآمد :

1ـ خود مختاری، انگیزش شخصی و انضباط.

2ـ راحتی در یادگیری اطلاعات تازه.

3ـ علایق مختلف یا علاقه بسیار شدید به یک زمینه خاص.

4ـ کنجکاوی و تمایل شدید به شناختن علت و معلول پدیده ها  .

5ـ افکار انتقادی و تحلیلی.

6ـ راحتی در ایجاد ارتباط و گستردگی لغات.

7ـ قدرت مشاهده قوی.

8ـ راحتی در ارائه روش های خلاق.

9ـ انعطاف پزیری در افکار و اعمال.

10ـ یادگیری زودرس خواندن و تمایل به نوشته های علمی.

11ـ حساسیت به هیجان های دیگران.

12ـ توانایی دقت و قدت خارق العاده.

13ـ قدرت شخصی.

14ـ روابط هماهنگ با همسر و بزرگسالان.

15ـ روابط پخته و عاقلانه.

.

ویژگی های دیگر کودکان سرآمد:

1ـ ویژگی جسمی: کودکان سرآمد از نظر رشد جسمانی، قد، وزن، انرژی عضلانی و زیبایی چهره نسبت به افراد عادی جامعه در وضعیت بهتر قرار دارند. آنان از نظر سلامتی وضعیتی بهتر دارند و وزن آن ها در هنگام تولد تقریباً 400- 350 گرم بیشتر از افراد عادی است. آثار بلوغ جنسی نیز در آنان بین 6 تا 12 ماه زودتر از همسالانشان ظاهر می شود. کودکان پر استعداد زودتر از کودکان طبیعی دندان در می آورند و به راه می افتند.

2ـ ویژگی های خانوادگی: ظهور کودکان سرآمد، پر استعداد و نابغه در هر خانواده بر حسب دانش فعلی ما امکان پزیر است. اما مطالعاتی نشان داده اند که کودکان سرآمد و پر استعداد در خانواده هایی دیده شده اند که در سطوح متوسط و بالا تر اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه قرار دارند

3ـ تحول مهارت های حرکتی: کودکان تیز هوش یا سرآمد زود تر از سایر کودکان به راه می افتند. اما در فعالیت های ورزشی و حرکتی ضعیفتر از همکلاسان خود هستند( به علت سن زیاد همکلاسان ) انجام بازی های گروهی با کودکانی که از آن ها بزرگتر هستند از ویژگی های این کودکان است. در 47% موارد رشد مهارت های حرکتی آنان برتر از کودکان عادی گزارش شده است.

4ـ تحول روانی ـ عاطفی: کودکان سرآمد معمولاً کم حوصله تر از کودکان طبیعی هستند. که این ناشی از تفاوت میان سرعت بالای ذهنی آنان و سرعت پایین توانایی های حرکتی است؛ به همین علت، این بی حوصلگی بیشتر در زمینه کسب عادت حرکتی و … ظاهر می گردد. غالباً تحول جسمی این کودکان بسیار عقبتر از تحول ذهنی آن ها است. این افراد، افرادی منظم و مرتب بوده و در فعالیت های اجتماعی با شعور اجتماعی شرکت می جویند؛ در نتیجه کمتر باعث عصبانیت دیگران می شوند و کمتر گزافه گویی و اغراق می کنند. ادب و تواضع، شادی و نشاط، پایبندی به اخلاق کوشش و پشتکار از دیگر ویژگی های کودکان سرآمد است.

5ـ ویژگی شناختی: هوش بیشتر، استعداد های برتر، قدرت استدلال عالی، قضاوت دقیق، قدرت پردازش بالای اطلاعات، خلاقیت، ابتکار و نوآوری، سرعت عمل عالی، حافظه خوب، قدرت فراگیری بالا و … از خصایص کودکان سرآمد است. آنان میل زیادی به مطالعه دارند، تخیلی قوی و بینشی مستحکم از خود نشان می دهند؛ تصاویر ذهنی آن ها غنی و پیچیده است؛ از نظر تکلم، بسیار زودتر از همگنان عادی خود به حرف در می آیند و قادر به درک و بیان جملات پیچیده، طولانی و انتزاعی می گردند.

از دیدگاه پیاژه کودکان سرآمد، کودکانی هستند که مراحل چهارگانه رشد شناختی را زودتر از سایر کودکان هم سن خود طی می کنند. و مفاهیم مراحل رشد را بهتر و سریع تر درک می کنند و به آن ها دست می یابند.

شاید این توهم در ذهن ما به وجود آید که کودکان سرآمد چون دارای استعدادهای بالا، آفرینندگی، خلاقیت و … هستند پس می توانند به راحتی و بدون کمک دیگران به رشد و تحول  خود ادامه دهند؛ خیر! اینگونه نیست، همان طور که ما نباید کودکان عقب مانده را از یاد ببریم و در یادگیری آن ها سعی و تلاش کنیم باید کودکان سرآمد را نیز از یاد نبرده و در شکوفا شدن استعداد های آنان فعالیت لازم را انجام دهیم برای آن ها تکالیف مختلفی متناسب با سن عقلی آن ها در نظر بگیریم و در هنگام تدریس آن ها را از یاد نبرده و اینگونه فکر نکنیم که آن ها به مطالب کلاس نیاز ندارند، بلکه باید آن ها را در یادگیری مطالبی در خور فهم و متناسب با سطح بالای استعداد شان یاری کنیم. و به آن ها بیاموزیم که از توان و استعداد های خود استفاده کنند.

نگاهی به مشکلات رفتاری و شیوه های تربیتی کودکان سرآمد

کودکان تیزهوش بی این که کودکی کنند، بزرگ می شوند، چرا که والدین به آنها القاء می کنند که «کودکی کردن» نشانه بی خردی است. آنها بزرگ می شوند، بی این که لحظه ای به شیطنت و بازی اندیشیده باشند؛ چون ذهن آنها دایماً درگیر فراگیری بیش از توان شان بوده است؛ و بدون آن که بدانند کی و چگونه از جمع فاصله می گیرند، از کودکی خود یا خاطره ای ندارند و یا هر چه دارند گنگ و نامفهوم و آمیخته با هیجان و استرس آموزش و بازخواست است

اما هستند کودکان تیزهوشی که والدین آنها به جهت آگاهی شان، کودکی را از فرزندشان دریغ نمی کنند و اجازه می دهند او کودکی شاد باشد تا بزرگسالی سرآمد، اما افسرده. آنها همواره از فرزندشان به قدر نیاز خواسته اند. آنچه در پی می خوانید شناسایی کودکان تیزهوش، ویژگی ها و رفتارهای آنها و راهکارهای مناسب جهت آموزش و پرورش صحیح کودکان تیزهوش یا سرآمد است.کودکان ویژه
از منظری می توان همه کودکان را ویژه دانست، چرا که هر یک به جهت ویژگی های ذاتی و رفتاری خویش متفاوت از دیگری هستند؛ اما علاوه بر خصوصیات ذاتی و رفتاری، کودکان از جهت ویژگی های دیگری چون نژاد، ملیت، فرهنگ و آداب و رسوم و… و یا ویژگی های اختصاصی تری چون رنگ چهره، مو، چشم و… نیز متفاوتند.
اما در بحث روانشناسی، ویژگی، تعریفی جدا از تعاریف یاد شده دارد. از دیدگاه روانشناسان، کودکان ویژه تنها دو گروه، شامل: کودکان معلول یا ناتوان و «کودکان تیزهوش یا سرآمد» هستند.
در تعریف کودکان معلول یا ناتوان آمده است: کودک معلول یا ناتوان کودکی است که به هر شکل دچار محدودیت بوده و از بروز احساسات، عواطف و خواسته های خود به جهت عقب ماندگی ذهنی ناتوان است. اما نوع دیگری از معلولیت، معلولیتی است که شخص، بدون آن که عقب مانده ذهنی باشد، در انجام یکی از امور چون خواندن، نوشتن، راه رفتن، شنیدن و تکلم به جهت نقص عضو ناتوان باشد.

اما در تعریف کودکان تیزهوش یا سرآمد، چنین می خوانیم: کودک تیزهوش، کودکی است که در یک یا چند مهارت چون ورزش، درس و تحصیل، موسیقی، نقاشی و… سرآمده بوده و این امور را برتر از آن چه از سن او انتظار می رود، انجام دهد. این برتری باید ابتدا بدون آموزش و تنها به جهت علاقه کودک و استعداد ذاتی او دیده شده و سپس تحت تعلیم قرار بگیرد.
کودکان ویژه مانند دیگر کودکان، نیازمند برآورده شدن چهار نیاز اصلی خود شامل نیازهای فیزیکی، نیازهای آموزشی، نیازهای عاطفی- روانی و نیازهای اجتماعی- تفریحی هستند.

1- نیازهای فیزیکی؛ به معنی فراهم کردن زمینه مناسب برای رشد ذهنی- جسمی، رشد ماهیچه ها، استخوان ها و بخش های مختلف بدن است.

2- نیازهای آموزشی؛ شامل فراهم کردن شرایط مناسب برای آموزش مهارت های درسی و غیردرسی چون امور هنری و… است.

3- نیازهای عاطفی- روانی؛ به معنای برآوردن نیازهای عاطفی- روانی این کودکان در حد معقول است؛ به طوری که رفتار والدین و اولیاء مدرسه (مدارس استثنایی و مدارس ویژه کودکان تیزهوش یا استعدادهای درخشان) نباید کم اهمیتی یا بی اهمیتی و یا توجه بیش از حد را در ذهن کودکان ایجاد کند.

4- نیازهای اجتماعی- تفریحی؛ به مفهوم برآوردن نیازهایی مانند نیاز ارتباط با اجتماع و همسالان، بازی و سرگرمی، بازدید از مراکز آموزشی، تفریحی، علمی و… است.

مشکلات و ناهنجاری های کودکان تیزهوشتفاوت عمده کودکان تیزهوش با سایر کودکان، تفاوت در تفکر آنهاست. آنها با وجود کودکی، بزرگ می اندیشند و همین نکته، سرآغاز رفتار نامناسب والدین و اولیا مدرسه با آنهاست؛ چرا که فراموش می کنند این کودکان در مقایسه با همسالان خود عاقل و منطقی اند، نه در مقایسه با والدین خود!

کودکان تیزهوش اغلب می پندارند علاقه والدین و آموزگاران و… به آنها تنها به دلیل برتری آنهاست. بدون این ویژگی کسی به آنها توجهی ندارد؛ بنابراین گاه سعی می کنند با پنهان کردن استعداد خود- اگر موفق بشوند- رفتار واقعی دیگران با خود را محک بزنند.

روانشناسان مهم ترین مشکلات و نابهنجاری های کودکان تیزهوش را به این شرح می دانند:

1- تمارض؛کودکان تیزهوش برای آن که همچون همسالانشان با آنها رفتار شود، اغلب تمارض می کنند. آنها سعی می کنند تا عملاً دیر فرا بگیرند، دیر پاسخ بدهند، اشتباه بخوانند یا اشتباه بنویسند، اشتباه صحبت کنند از آموزگار یا والدین سرپیچی کنند تا والدین و آموزگار مانند کودکان معمولی با آنها رفتار کنند.

2- عقب نشینی؛ شیوه ای برای مقابله با تنهایی و تمایز. این کودکان به جهت توانایی در سخنوری، حل مسایل و مشکلات، پذیرش مسئولیت و انجام آن به نحو احسن و… در مدرسه و میان همسالان خود و یا حتی در منزل شاخص می شوند؛ اما بهای سنگینی را برای این تفاوت و تمایز می پردازند، چرا که دوستان و حتی خواهر و برادر آنها به تدریج از آنها کناره می گیرند و این برای کودکان تیزهوش خوشایند نیست.
گاه حتی همسالان دست به آزار و اذیت این کودکان می زنند و ناخواسته و گاه آگاهانه باعث کناره گیری آنها از جمع می شوند.بنابراین کودکان تیزهوش با عقب نشینی و پنهان کردن استعدادهای خود، سعی در برقراری ارتباط با دیگران دارند. اما متأسفانه گاه والدین و آموزگاران با شاخص کردن کودک، او را از جمع دور کرده و او را به کودکی گوشه گیر و تنها تبدیل می کنند.

3- به پا کردن جنجال و جر و بحث؛ والدین و آموزگار، کودک تیزهوش را از هر گونه رفتار کودکانه و ویژه سن کودکی نهی می کنند و دایماً این عبارت را تکرار می کنند که، «کسی که هوش سرشاری دارد، نباید شیطنت کند. باید با دیگران با منطق رفتار کند.» اما آنها فراموش کرده اند که او کودکی بیش نیست. از این رو اغلب کودکان تیزهوش به همسالان و حتی با خواهر و برادر بزرگتر خود جر وبحث کرده و سعی در برپا کردن جنجال و سر و صدا دارند؛ آنها این حرکت را نوعی ابراز وجود می دانند و دوست دارند به این ترتیب کودکی خود را ثابت کنند.

4- پویایی که اغلب با شکست و سرخوردگی همراه است؛ کودک تیزهوش همواره در معرض سردرگمی، کلافگی، دلزدگی و… قرار دارد؛ چرا که مباحث درسی و فعالیت های کلاسی اغلب پاسخگوی نیازهای او نیست.
کودکان تیزهوش همواره در جستجوی گزینه پنجم هستند! به این معنا که حتی در آزمون های درسی همواره ابعاد مختلفی از سؤال را بررسی می کنند و متفاوت از دیگران به سؤال پاسخ می دهند.

5- ناآرامی و بی قراری، صفتی دائمی؛ هوش و استعداد بالا، عاملی جهت ناآرامی کودک- در اغلب موارد و نه همیشه- است؛ چرا که این ویژگی کودک را تشنه کشف، دانستن و تلاش می کند. در واقع انرژی نهفته این کودکان به جای آن که دائماً شیطنت شود، باید در مسیر صحیح قرار گیرد تا حس کنجکاوی آنها را سیراب کند.
تنوع سرگرمی یکی از نکاتی است که باید به خاطر سپرده شود. اغلب این کودکان حداکثر تا 45 دقیقه می توانند از بازی یا سرگرمی خاصی لذت ببرند و پس از سپری شدن این مدت، در جستجوی سرگرمی دیگری هستند.

6- انتخاب و آزادی، دو حس ذاتی کودکان تیزهوش است.کودکان سرآمد نمی توانند مانند دیگران در قالب های رفتاری ویژه فرو رفته و از جمع و اجتماع اطاعت کنند. اگر انتخاب و آزادی عمل این افراد سلب شود، به افرادی افسرده، کلافه، عصبی و ناآرام تبدیل می شوند و گاه رفتار آنها به لجبازی و سرکشی تعبیر می شود.

7- توقع بیش از اندازه از خویشتن؛کودکان سرآمد بیش از آنچه باید، از خود انتظار دارند و دستیابی به یک یا دو موفقیت هر چند چشمگیر آنها را سیراب نمی کند. آنها به سرعت از هر موفقیتی می گذرند و دایماً در جستجوی موفقیتی دیگر هستند. آنها به سرعت دلزده می شوند- از همه چیز و همه کس- و اگر نتوانند چیزی یا کسی را جایگزین کنند، دچار افسردگی می شوند. این حالت به وضوح در جوانان و نوجوانان با هوش حتی بیش از کودکان سرآمد دیده می شود.چه باید کرد؟
در اولین قدم باید فراموش نکنیم که کودک باهوش، هنوز یک کودک است و مانند همسالان خود نیازمند محبت و تشویق به جای والدین است. باید به او بفهمانیم که محبت ما به جهت استعداد ویژه او نیست، بلکه او را به خاطر آن که فرزندمان است، دوست داریم. این احساس که او را به خاطر خودش دوست داریم به کودک اطمینان می دهد که اگر زمانی با شکست یا عدم موفقیتی روبه رو شد، همه چیز را تمام شده نبیند.

از او به اندازه سن او و نه به اندازه استعداد ویژه او انتظار داشته باشیم. هر چند او درک و فهمی به مراتب بالاتر از همسالانش دارد اما او فرزند و کودک ماست.

او نیز مانند سایر کودکان نیازمند تشویق و دریافت هدیه است. دوست دارد در مقابل نمرات درخشان و یا رفتارهای نیکو تشویق شود. اغلب والدین به جهت توقع بالایی که از این کودکان دارند، موفقیت های آنها را عادی جلوه داده و آنها را تشویق نمی کنند و باعث سرخوردگی کودک می شوند.

به تمارض های او پاسخ نداده و توجه نکنید. اگر می بینید که به عمد کاری را انجام نمی دهد، درسی را فرانمی گیرد و یا در خواندن و نوشتن و… عمداً اشتباه می کند، به هیچ وجه با او دعوا نکنید. مانند کودکان دیگر درس را مجدداً برای او توضیح بدهید؛ به کم شدن نمره او درست مانند دیگر کودکان واکنش نشان دهید و بگذارید او خودش اشتباهش را جبران کند، اما دقت کنید که این واکنش ها تمارض است یا او واقعاً نکته ای را متوجه نشده است: آموزگار وی، بهترین راهنمای شماست.

اگر می بینید دوست ندارد بین همسالان خود در مدرسه، در جمع فامیل و دوستان و… مطرح شود، از موفقیت های او تعریف نکنید.احساس متمایز بودن از دیگران، برقراری ارتباط با آنها را مشکل می کند و گاه برای فرار از آزار و اذیت همسالان، کودک شیوه دیگری چون تنبلی و… را در پیش می گیرد.اگر برای جلب توجه، جنجال و جر و بحث به راه می اندازد، اصلاً توجه نکنید. کودکان به خوبی مشکلاتشان را حل می کنند. فقط از دور نظاره گر باشید.

با والدین دوستان فرزندتان برنامه های تفریحی- علمی ترتیب بدهید. حضور در جمع دوستان برای این کودکان بسیار عالی است. از سوی دیگر می توانید رفتار فرزندتان را در جمع دوستانش ارزیابی کنید و به نقاط ضعف و قوت او پی ببرید.

با والدین دوست یا دوستان نزدیک فرزندتان ارتباط حضوری یا تلفنی داشته باشید و از اوضاع مدرسه، رفتار اولیای مدرسه، رفتار کودکان با یکدیگر و… صحبت کنید.

با اولیای مدرسه، به ویژه آموزگاران فرزندتان ارتباطی فراتر از جلسات اولیا و مربیان داشته باشید. رفتار کودکان سرآمد دایماً باید به طور غیرمستقیم کنترل شود.

مقایسه را کنار بگذارید و او را با هیچ یک از دوستان و یا خواهر و برادرش مقایسه نکنید. این حس، حس ناخوشایندی است، چون بین او و دیگران فاصله می اندازد. بعضی از والدین عادت دارند که دایماً او را با دیگران سنجیده و بگویند «تو باهوشی، نباید چنین رفتاری داشته باشی.» فراموش نکنید او بیش از هر چیز کودک است.

از والدین موفقی که فرزند یا فرزندان تیزهوش دارند کمک بگیرند؛ ببینند رفتار آنها با فرزند تیزهوششان چگونه بوده که اکنون فرزند آنها به جوانی موفق تبدیل شده است.

از کتاب های معتبر علمی که در این زمینه مطالبی دارند، استفاده کنید.

– هر چند کودک شما باهوش و سرآمد است، اما برای انجام برنامه های مختلف به ویژه کلاس های فوق برنامه هم او گنجایشی دارد. اگر کودکان عادی پس از گذشت یک ساعت و یا رفتن به یک کلاس فوق برنامه خسته می شوند، او پس از یک ساعت و نیم و رفتن به دو کلاس فوق برنامه خسته می شود؛ پس از او نخواهید که بی وقفه تلاش کند. فراموش نکنید او کودکی بااستعداد است، نه رباتی فرمانبر

.
منابع :
.https://cps.yazdedu.ir

کودک تیزهوش (برخورد و شیوه رفتار صحیح)