مهارت های حرکتی چیست؟ فواید ایجاد و آموزش آن در کودک

در اولین بخش از مجموعه جدید رشد جسمانی بدن، آنجلا دی نرس، در مورد اثر حرکت بدنی روی سلامت کودکان، مهارت های ذهنی و سلامت کلی آن ها نگاهی انداخته است….

همان طور که در سه مقاله باید این موضوع را شرح دهیم ، “رشد جسمی” در سال های اول زندگی هر فرد، فقط به معنای راه رفتن سریع تر یا انجام حرکات ژیمناستیک پیچیده تر نسبت به بقیه نیست؛ بلکه در مورد این است که بدن و مغز چگونه از درون با هم ارتباط برقرار می کند و با یکدیگر رشد می کند، فرآیندی که قبل از تولد ما شروع می شود.

من در سال ۲۰۰۹ در مورد این که “ذهن کودکان در بدنشان زندگی می کند، پس این دو بهم مرتبط هستند” مطلبی نوشتم. با توجه به این که رشد فیزیکی بدن یکی از سه بخش اولیه در EYFS است، اما اهمیت عمیق تر این جنبه نادیده گرفته می شود، مخصوصا برای کودکانی که بعد از سال ۱۹۸۰ متولد شدند . موضوع EYFS روی حرکت، نگه داشتن، سلامت و مراقبت از خود تمرکز می کند، تا این که بخواهد در مورد تغذیه بدن برای رشد و مهارت های ذهنی متمرکز شود. این مقاله ها به این جنبه از موضوع هم نگاهی انداخته اند، روی چگونگی حرکت بدن و گسترش مهارت های ذهنی ( فکر و سازماندهی اطلاعات در مغز ) هم اطلاعاتی جمع آوری کرده اند.

در مقاله های بعدی، تمرکز ما روی ” حرکت “صحیح” عضله و در نهایت حرکات “یکپارچه” است. همان طور که می بینید، این تفکیک مصنوعی است اما به شما کمک می کند که بفهمید متخصصان و درمانگران چگونه به هماهنگی و پیشرفت حرکت بدنی نوزادان کمک می کنند.

کودکان نیز مانند نوجوانان خیلی از اقدامات را به صورت اتوماتیک انجام می دهند. در واقع در سنین جوانی مجبور نیستیم که دیگر راجع به حرکات بدنی خود فکری کنیم، چون به اندازه کافی در گذشته آن ها را تمرین کرده ایم، مثلا کار هایی مثل صحبت کردن، بالا رفتن از پله ها را به صورت ناخوداگاه انجام می دهیم اما زمانی که بیمار می شویم یا تصادف می کنیم، دوباره باید ترتیب حرکات را یاد بگیریم و در مورد انجام دادن آن ها فکر کنیم. با انجام هر روزه حرکات، دوباره آن ها برایمان “اتوماتیک ” می شوند و مغز ما می تواند روی جنبه های پیچیده تر آن فکر کند.

.

رشد ذهنی

چیزی که در مورد جهان یاد می گیریم، از توانایی ما برای دستیابی و جذب اطلاعات از طریق حرکات و احساسات نشات می گیرد. گوددارد بلیت (۲۰۱۲) این گونه می نویسد ” حرکاتی که در زندگی انجام می دهیم، نقش اولیه را در دریافت احساسات ما و اجرای اطلاعاتمان در جهان دارند”. در چند سال اخیر با پیشرفت های موجود در علم پزشکی و تکنولوژی ، بیشتر در مورد چگونگی عملکرد مغز و هماهنگی آن با بدن اطلاعاتی را آموختیم.

شاید این عملکرد ها خیلی واضح و شفاف نباشند، هر چقدر که بیشتر کشف می کنیم، باز هم می بینیم هنوز چیزهایی را نفهمیده ایم، و به این نتیجه می رسیم که کودکان با تعداد بی نهایتی از اتصالات در ساختار مغز متولد می شوند؛ توان اولیه و محرک در ماه ها و سال های اولیه زندگی تضمین می کند که این اتصالات ایجاد شده اند و در حال گسترش و رشد هستند.

اسکن هایی که قبل از تولد ما را نشان می دهند، بیانگر این هستند که کودکان در رحم حرکت را تمرین می کنند، چرخش را یاد می گیرند، با دست و پای خود بازی می کنند و انگشت شصت خود را میک می زنند، تا زمانی که فضا برای آن ها محدود می شود. زمانی که متولد می شوند ، واکنش هایی مثل (چنگ زدن یا نق زدن)، حس چشایی و استفاده از دهان به صورت پیشرفته تر در آن ها ایجاد می شود و باعث بهبود غذا خوردن در آن ها می شود.

اکنون تخمین زده شده است که کودکان می توانند از دوران قبل از تولد چیز های خاصی را از سن ۲۰ هفتگی به یاد بیاورند؛ یکی از آن ها صداهای خاصی است که در این دوران شنیده اند. چند روز بعد از تولد ، دختر خود من که در بغل پرستار بود، صدای من را از چند قدم آن طرف تر شنید، و ناگهان به سمت من برگشت.

محققان مانند پروفسور کلووین تریوارتن کشف کرده اند که چگونه موسیقی قبل از تولد به یاد سپرده می شود و کودکان چگونه بعد از تولد از طریق حالت های صورت خود شروع به ” گفتگو ” با دیگران می کنند. انسان ها با تعدادی حرکات ” غیر ارادی و عکس العملی ” مانند چنگ زدن در دوران نوزادی یا تکان خوردن متولد شده اند.

کم کم که کودک بالغ می شود و مهارت ها در او شکل می گیرد، حرکات چشمان و دستان نیز تحت کنترل در می آیند. درمانگران رابطه نزدیکی را در این مورد مشاهده کرده اند بنابراین این ارتباط می تواند متقابل باشد و این ارتباط را از طریق ریتم ها، اسباب بازی و بازی های مختلف مورد بررسی قرار داده اند.

اکنون به این نتیجه رسیدیم که کودکان یک جسم خالی نیستند، همان طور که می بینید کودکان هم کم کم خودشان راه رفتن و صحبت کردن را یاد می گیرند و می توانند خیلی سریع هم این کار ها را انجام دهند.

.

سالم ماندن

همان طور که EYFS تاکید می کند، مشکلات سلامتی بخشی از جنبه های رشد فیزیکی است . نگرانی ها بیشتر در مورد تغذیه غلط و چاقی و سبک زندگی نامناسب است که باعث تغییر رشد و سلامت کودکان شده است که علت آن می تواند تکنولوژی باشد که جایگزین فعالیت های تمرینی و بیرون از منزل شده است. این تکنولوژی نه تنها از رشد مناسب و تمرین مهارت های حیاتی جلوگیری می کند، بلکه می تواند تاثیرات مخربی را روی جنبه های دیگر سلامتی مثل نرمی استخوان بگذارد که یک بیماری استخوانی است و بر اثر کمبود ویتامین D ایجاد می شود. ویتامین D از طریق قرار گرفتن پوست در معرض نور فرابنفش خورشید تولید می شود و برای جذب کلسیم در بدن ضروری است و یک عامل پایه برای شکل گیری استخوان است .

سبک زندگی داخل منزل کودکان و راه های جلوگیری از پوست برای قرار گرفتن در معرض نور خورشید عامل این مشکلات شده است. این بیماری دردناک که ممکن است از فقر مالی هم باشد، روی حرکات جسمانی و همچنین روابط اجتماعی آن ها نیز تاثیر می گذارد. مواد غذایی مثل روغن ماهی این ویتامین را درون خود دارند اما همه کودکان آن را نمی خورند ؛ اگرچه بعضی از موارد غذایی دیگری مثل کره یا شیر های خاص، ویتامین D اضافه شده دارند. قرار گرفتن در معرض نور خورشید به صورت کوتاه مدت و روزانه از کودکان محافظت خواهد کرد.

.

عزت نفس

مهارت های خوب جسمانی و فیزیکی برای حس ارزش دادن به خود ضروری است که البته سیستم آموزشی در کل دنیا توقع بیش از حدی در این مورد از کودکان دارد و این توقع قبل از زمانی است که آن ها آمادگی کامل برای نشان دادن مهارت های جسمانی خود را داشته باشند .

در یک تحقیقی از کودکان خواسته شد که در مورد آرزو هایشان در مورد عضلاتی مثل ماهیچه دست و بازو در آینده بنویسند و این قبل از رشد کامل ماهیچه ای آن ها بود که این باعث می شود آن ها بیشتر به خود و سلامت جسمانی شان خود فکر کنند. مورد دیگر این است که از کودکان در مدرسه می خواهیم که مدت زمانی را به صورت چهار زانو روی زمین بنشینند و تحمل کنند ( و تکان نخورند ). این کار نه تنها قدرت توجه را در آنان کاهش می دهد، بلکه به عضلات لگن و حتی اعتماد بنفس آن ها نیز آسیب می زند.

.

وابستگی و تعلق

یکی از چیز هایی که توسط متخصصان در این مورد بحث می شود، رابطه بین کودک و والدینش است. کودکانی که یک روز طولانی را در کنار پرستار خود هستند، در حالی که ارتباط قوی عاطفی با او ندارند. پس آیا باید نیاز کودکان را در هر شرایطی اولویت قرار داد ؟

در سال ۲۰۰۴، تئوری تعلق یا وابستگی توسط سو گرهاردت مطرح شد که در مورد نیاز کودکان برای پاسخ به نیاز های عاطفی شان بود که می تواند اتصالات مغزی را در ذهن آن ها بهبود ببخشد و روی بلوغ آن ها اثرگزار باشد. او همچنین متوجه تولید زیاد کورتیزول در بدن کودکان شد. در سال ۲۰۱۱ نیز این گونه نوشت : اسااسا کودکان انجام کارها را بر اساس تجربیاتشان با دیگران یاد می گیرند، نه بر اساس ساختار ها و کلمات. آن ها بر اساس تجربه ای که از افراد دیگر گرفته اند، یاد می گیرند که چگونه با استرس مقابله کنند و خوداشان را نجات دهند. ورزش کردن نیز می تواند تولید مواد شیمیایی ( اندورفین ) را در بدن ایجاد کند که با استرس و درد مبارزه می کند و حس شادابی را به وجود خواهد آورد.

.

تفکرات بسته

این مقاله نگاه کلی به بعضی از جنبه های مهم رشد ذهنی در سال های اولیه زندگی کودک داشته است و امیدواریم که توانسته باشد پاسخ شما را در مورد اولین تغییرات حرکتی در کودکان داده باشد. اگر چه که کودکان به اندازه کافی قوی هستند اما زمان هایی هستد که ( حساس تر از همیشه ) یادگیری مهارت های جدید برای آن ها آسان تر است و رشد مهارت های زبانی در آن ها بهتر انجام می گیرد. . در بعضی از جوامع حرکات بدنی کودک در سال های اولیه زندگی محدود می شود ( مثل قنداق کردن کودکان ) و زمانی که قنداق آن ها را باز می کنند ، کودک به سرعت شروع به حرکت می کند.

.
منابع :
.https://bestkid.ir

مهارت های حرکتی چیست؟ فواید ایجاد و آموزش آن در کودک